زلزله

حرف های خودمونی تا شما این ها رو بخونین ...

زلزله

حرف های خودمونی تا شما این ها رو بخونین ...

زلزله

سلام.از امروز لرزش صفحه رو توی وبمون گذاشتم.نترسی ها!!!!زلزله است دیگه!!!!شاید به امید خدا بعدا چیز های باحال تر دی ای گذاشتم مثل باز شدن سی دی رم!!!!!!!!هر گونه عواقب ناشی از ورود به زلزله بر عهده ی خود شماست!!!!!ها ها ها ها !!!!

امضا:

       سید ONE

نما های مختلف

 

آبشار نیاگارا

 

 

اوکلند

 

 

برزیل

 

 

پاریس

 

 

تورنتو

 

 

دنور

 

 

سن پترزبورگ

 

 

سنگاپور

 

 

شیکاگو

 

 

کلیولند

 

 

لاس وگاس

 

 

لس آنجلس

 

 

لندن

 

 

واشنگتن

 

وای وای.........

یه روزی...........یه جایی..................یه کسی....................یه چیزی..............یه  دلی..................یه آسمونی...............اگر بهت بگه یه چیز برای دل گرفته تو شهر بگو یادت باشه بگی:..........وای وای حنجره..........شهر و صدتا پنجره..........ساختمونای عمودی.........عینک های سیاه دودی...........

بازی با کامپیوتر ....

۴ تا سید

سلام دوستان

یک روشی یاد گرفتیم که می تونید با گرفتن کلید Print Screen / SysRq میتونید از صفحه نمایش خود عکس بگرید و در برنامه Paint راست کلیک کنید و کپی کنید تا عکس صفحه نمایش شما نشان داده شود ....... ؟؟؟؟؟؟

 

     

چند تا جک با مزه!!!!!!!!

علت جنگ


شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله کشیده ای محکم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!


راه گم کرده


ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق نمی شوند به یافتن راه،

علت جنگ


شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله کشیده ای محکم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!


راه گم کرده


ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق نمی شوند به یافتن راه، ملا که طاقت خنگی آن ها را نداشت از میان تابوت بلند شد و گفت راه قبرستان از آن طرف است!


کندن بال مگس


ملا در اتاقش نشسته بود که مگسی مزاحم استراحتش می شود، مگس را می گیرد و یک بالش را می کند. مگس کمی می پرد دوباره مگس را می گیرد و بال دیگرش را هم می کند. او می گوید: بپر  ولی مگس نمی پرد. به خود می گوید: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنید گوش او کر می شود!


عقل سالم 


 زن ملا به عقل خود خیلی می نازید و همیشه پیش شوهرش از خود تعریف می کرد. روزی گفت: مردم راست گفته اند که دارای عقل سالم و درستی هستم. ملا جواب داد: درست گفته اند چون تو هرگز عقلت را به کار نمی بری به همین دلیل سالم مانده است!

ها، ها، ها ...!


نصیحت پدرانه
پدر:« پسر جان! وقتی من به سن تو بودم، اصلاً دروغ نمی گفتم.»
پسر:« پدرجان! ممکن است بفرمایید که دروغگویی را از چه سنی شروع کردید؟»


 موش مردگی
یک نفر خودش را به موش مردگی می زند، گربه می خوردش.


 در چشم پزشکی
پزشک:« متأسفانه چشم شما دوربین شده.»
بیمار: «آخ جان! پس می توانم یک حلقه فیلم بیندازم توش و چند تا عکس بگیرم.»


 در کلاس درس
معلم:« بگو ببینم، برق آسمان با برق منزل شما چه فرقی دارد؟»
دانش آموز:« اجازه!  برق آسمان مجانی است، ولی برق خانه ما پولی است.»


 نشانی
اتوبوس سرچهار راه رسید. پیرمردی از مسافرها، عصایش را روی پشت شاگرد راننده گذاشت و گفت:
« این جا چهار راه سعدی است؟»
شاگرد راننده گفت:« نخیر، این جا ستون فقرات بنده است.»


 فراموشی
مردی به مطب پزشک رفت و گفت: «آقای دکتر! چند وقتی است که بیماری فراموشی گرفته ام. چه کار کنم؟»
پزشک:« اول بهتر است تا فراموش نکرده ای، ویزیت مرا بدهی.»