من سید ۲ هستم نمایش بازی کردم و حتی شعر هم خوانده ام حالا می خواهم این شعر را در اختیار شما بذارم
درد و دل یک کارمند با پالتویش
ای پالتو چاک و چاک و پاره ای همسفر ره اداره
ای یار خزان و هم زمستان ای مانده ز دوره دبستان
یاد ار عزیز من تو انی دوش پدرم بدی زمانی
خیاط سر گذر جفا کرد اعضای تو را ز هم جدا کرد
کوچک بنمود بهر چاکر از بهر منت نمود حاضر
از بس که تو را رفو نمودم هی شستم و پشت و رو نمودم
ای پالتو روز خاستگاری ای پالتو دوره نداری
بس وصله زدم نموده ای باد هرگز نکند کسی تو را یاد
چند سال دگر به من وفا کن اری ز ره کرم صفا کن
چند سال دگر مشو تو پاره تا وام بگیرم از اداره
ان روز دگر تو را ببخشم کوچک کنم و دهم به بچم (۲)
لطفا با ریتم بخونید
آهای اهل قلم بدونید از امروز زلزله داره میشه یه بیشه
از تموم چیز هایی که می لرزند و می گن:ما نمی خوایم چرت و پرت بگیم ما فقط میگیم:
یه کم داریم تفریح میکنیم
پس از حالا تفریح رو خودم شروع میکنم:
پشت درهای بسته سید۱نشسته
سید۴داره جک میگه سید۳میخنده
سید۲میگه من پیرم ۲ روز دیگه میمیرم
سید۳ میگه چه بهتر:میدوم فروغ میگیرم
اثر سید۱